روستای کهلیک بلاغی | مشکین شهر | استان اردبیل

روستای توریستی و سرسبز در دل طبیعت سبلان

روستای کهلیک بلاغی | مشکین شهر | استان اردبیل

روستای توریستی و سرسبز در دل طبیعت سبلان

روستای کهلیک بلاغی | مشکین شهر | استان اردبیل

از خواب بر می خیزی و در خانه کاه گلی را می گشایی و وقتی چشمهایت را می گشایی به بیرون، وقتی می بینی آب چشمه روان است و صدای آن را می شنوی، وقتی صدای مرغان و خروسان را می شنوی، وقتی پدر بزرگ را میبینی که از دور با اسبی به تو نزدیک می شود، با خوشحالی به سمت او می روی، انگار تمام زندگی فقط دیدن لبخند اوست، که تو را بلند می کند و روی اسبش می گذارد و در همان عوالم کودکی، مسرور می شوی. یادش بخیر... چه زود سهم روزهای خوب
یک " یادش بخیر" می شود ... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم وبه کدام دلتنگی خندیدم "که چنین دلتنگــــــــــــــــم"

پیوندهای روزانه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۴۷ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

نمیدونم تو برف چی هست که اینا اومدن بیرون

| سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۷ ق.ظ

اسب های روستای ما

| سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۲۹ ق.ظ


یکی از انبارها

| دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۴ ق.ظ


سرمای شدید

| دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۳ ق.ظ

پشت بومو، میشه روش کشاورزی کرد

| دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ق.ظ


نمیدونم مرغا تو این هوا چی میگن

| دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۸ ق.ظ


چقدر خانه های اینجا ساکت اند...

| دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۷ ق.ظ